در وردک براى اولين بار يك چرخ فلك ساختند، يك وردکی به شاروالى زنك ميزنه و ميگه: شاروال صاحب تشكر، از وقتى كه اين پكه كلانه به شار ما نصب كردى هوا خيلى خنك شده.
كرزي رفت كه از شفاخانه علي آباد ديدن كند يك ديوانه آمد گفت:شما نو در اين شفاخانه بستر شدين؟كرزي گفت ني من ريس جمهور هستم.ديوانه گفت:غم نخو لالاجان علاجت را ميكنن من كه دو ماه پيش آمده بودم فكر ميكردم كه بارك اوباما هستم.
کاظم شب عروسی خود گوز زد،پیش مردم کم آمد باز دعا کد که خدایا مثل اصحاب کف صد سال مه به خواب بروم وقتی بیدار شدم ای کارم یاد ھمه رفته باشد،وقتی بعد از صد سال بیدارشد پول ھایش را گرفتة پشت سودا رفت دوکاندار گفت ای بولھایت چلش ندارہ عین از زمان کاظم کوزوک مانده.
روزی قدو به بازار رفت ناگهان درانجایگ حادثه شد همه جمع شدن قدوازهرطرف رفت حادثه را ندید با صدای بلند فریاد زد دور شوین من پدرش هستم همه دورمیشود قدو پیش میرود میبیند که چوچه خر را موتر زده
بیاتو بیاتو، به دستات کچالو، به چشمهاي شفتالو، مرا کردي زردالو، لب دریا بیا، ھمراي گاوھا بیا، به تو علف میدھم، یار زیبا بیا، تو علف کم داري، شکم گشنه داري، از گاوھا چي کم داري، یار زیبا!
يك وردكي استنجا ميكرد و ناگهان گوزش رفت وردكي سرخودراپايين كرده وبا سيلي به كون خودزدوگفت پدر لعنت هم روي تراميشويم هم چيغ ميزني
یک وردكي میره خاسگاری مادردخترقسم میتیش که تاحال عروسی نکدی میگه که نی قسم بخور میگه به سردو اولادم قسم که عروسی نکدیم
از خر ميپرسن : تو كه هم بارميبري ، هم زدن ميخوري ! به چه عشقي زنده اي ؟ خر ميگه : همين كه دونفر جنگ كنن ، به هم بگن : كير خر ده كوس ننه ات ، تمام خستگيم در مياد ................
در وردک براى اولين بار يك چرخ فلك ساختند، يك وردکی به شاروالى زنك ميزنه و ميگه: شاروال صاحب تشكر، از وقتى كه اين پكه كلانه به شار ما نصب كردى هوا خيلى خنك شده.